گاهی دلت از سن و سالت می گیرد،
میخواهی کودک باشی
کودکی که به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد،
و آسوده اشک می ریزد
بزرگ که باشی . . .
باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی ..
این روزها می گذرند….
ولی من به این سادگی
از این روزهای تلخ نمی گذرم...
چشمانم شب ترین است
دلم دریاترین ..
رویایم ستاره ترین
و
عشقم کوه ترین…!
کجاست آن فرهادترین …؟
[ دوشنبه 91/2/11 ] [ 3:43 عصر ] [ mahzam ]